سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 


[ و گفته‏اند حارث بن حوت نزد او آمد و گفت چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى‏دانم ؟ فرمود : ] حارث تو کوتاه‏بینانه نگریستى نه عمیق و زیرکانه ، و سرگردان ماندى . تو حق را نشناخته‏اى تا بدانى اهل حق چه کسانند و نه باطل را تا بدانى پیروان آن چه مردمانند . [ حارث گفت من با سعید بن مالک و عبد اللّه پسر عمر کناره مى‏گیرم فرمود : ] سعید و عبد اللّه بن عمر نه حق را یارى کردند و نه باطل را خوار ساختند . [نهج البلاغه]

زلال باش

پرسیدم :چطور بهتر زندگی کنم؟
با کمی مکث جواب داد:گذشته ات را بدون  هیچ تاسفی بپذیر
با اعتماد،زمان حالت را بگذران...و بدون ترس برای آینده آماده شو
ایمان را نگه دار و ترس را به گوشه ای انداز
شک هایت را باور نکن...وهیچ گاه به باورهایت شک نکن
زندگی شگفت انگیز است،در صورتی که بدانی چطور زندگی کنی
پرسیدم:آخر...
و او بدون اینکه متوجه پرسشم شود،ادامه داد:مهم این نیست که قشنگ باشی...قشنگ این است که مهم باشی!حتی برای یک نفر

کوچک باش و عاشق...که عشق ،خود می داند آیین بزرگ کردنت را
بگذار عشق خاصیت تو باشد،نه رابطه خاص تو با کسی
موفقیت پیش رفتن است،نه به نقطه ی پایان رسیدن

داشتم به سخنانش فکر می کردم که نفسی تازه کرد  و ادامه داد:...هر روز صبح در آفریقا،آهویی از خواب بیدار می شود،وبرای زندگی کردن و امرار معاش در صحرا می چرد.آهو می داند که باید از شیر سریع تر بدود،در غیر این صورت طعمه شیر خواهد شد،شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا می گردد و می داند که باید از آهو سریع تر بدود تا گرسنه نماند!مهم این نیست که تو شیر باشی یا آهو...مهم این است که با طلوع آفتاب از خواب برخیزی و برای زندگیت،با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن کنی

به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود،ولی می خواستم باز هم ادامه دهد و باز هم...که چین از چروک پیشانیش باز کرد و با نگاهی به من اضافه کرد:زلال باش،زلال باش،فرقی نمی کنه که گودال کوچک آبی باشی یا دریای بی کران،زلال که باشی،آسمان در تو پیداست



کلمات کلیدی : زلال باش

:: برچسب‌ها:

نویسنده : گل نرگس
تاریخ : 91/1/16:: 10:49 عصر